دنیای مجازی من

۱۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

خواب خواب !

دیروز‌ ظهر از ساعت ۲ تا ۳و‌نیم درس خوندم، گفتم یه نیم ساعت استراحت بدم به‌خودم تا ساعت ۴ و بعدش شروع کنم درس بعدی. قرار کردم بخوابم وو۴ بیدار بشم، ولی از ۴ و نیم تا ۶ و ۴۵ دقیقه خوابیدم...

دیگه حرفی ندارم.

۱۳ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۱۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد

سوتی و خاطرات پچگی!

دوستم داشت از سوتی جلوی مادرش میگفت که یاد سوتی خودم‌ افتادم...

اون موقع ها که تازه گوشی خریده بودم،دوستم‌منو تو واتساپ اورده بود تو گروهش.بعد همونطور که میدونید تنظیمات واتساپ بطور پیش فرض اینه که تصایر بطور خودکار دانلود میشن..حالا ما رفتیم تو گالری یه عکس به عمم که کنارشم مادرم بود نشون بدم...یه دفعه یه عکس نا مناسب دیدم...یعنی تو صدم ثانیه عکس العمل نشون دادم و اومدم بیرون...تنها جایی که تو زندگیم شانس اوردم همینجا بود.....

 

 

هفته پیشم که با یه دوست دیگم در رابطه با سینما حرف میزدم یدفعه یاده برنامه جشنواره تابستانی فیلم های سینمایی شبکه دو افتادم...مجریشم بهمن هاشمی بود...یادش بخیر ، اون موقع ها خیلی حال میداد...بچه بودم.

تازه الانم یاد برنامه تماشاخانه که هر ظهر پنج شنبه انیمیشن سینمایی میزاشت افتادم..شبکه تهران یا همون ۵ ...شاید چون خیلی جاها شبکه پنج نداشت اون موقع ندیده باشید....این برنامه خیلی حال میداد اون موقع به من...مزش همیشه زیر دندودنم میمونه...

۱۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۹ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محمد

نفرت انگیزی!!!!!!!

چند ماه پیش ۳ نفری رفتیم پارک...

خیلی رو زمین آشغال بود..

به اون دو نفر گفتم ببینید ماها(آدما) با اینجاچکار کردیم ، خیلی حال بهم زنه...طبیعتو خراب کردیم...بهشون گفتم اینا همش بخاطر گشادی بیش از حد ماست ، این آشغال ریختنا....

یکیشون برگشت گفت:اونا مارو اینجوری بار اوردن.منظورش نظام وسیاست ها حاکم بر جامعه بود..

 

حالا نیمه شعبان دوباره باهم تو ماشین بودیم، و تو خیابون آش نذری میدادن....وقتی آش همون شخص تموم شد، ظرف آشو همینطوری از شیشه پرت کرد بیرون. حرکتش جالب بود...حالا اون یکی دوستم که تو پارک باما نبود،آشو که خورد رفت از ماشین بیرون و انداخت سطل آشغال...

منم خودم قطعا ازین کارا کردم، ولی الان دارم سعی میکنم این کارارو نکنم..

مثلا همین هفته پیش سر کلاس حوصلم سر رفت ، داشتم رو صندلی امضا میزدم..بعدش بخودم اومدم این چکاری هستش مرتیکه ،بعد با دستمال کاغذی تا حدودی پاکش کردم...

حالا نمیخام شخصیت دوستمو زیر سوال ببرم ، شاید این اولین بارش بوده که این کار کرده..ولی ازون جایی که من میشناسمش نه...خیلی ادمه چیزیه ....و جالب مورد قبول همه...اون حرفایی که خودش میزنه عملی نمیکنه... تو عمرم ، چاخان گویی مثلش ندیدم...یه حرفه راست ازش نمیفهمی...منم اول خودم نمیفهمیدم که داره دروغ میگه،بعد چند وقت پی بردم..ولی با این‌حال مورد احترام بقیه!

اینایی که هیچ ادعای ندارن و اون حرکت رو انجام میدن برامن قابل قبول تر از اونایی هستن که ادعاش رو‌میکنن و انجام میدن..خیلی تنفر انگیزن اینا‌...

من الان بعضی از دوستام هستن که مثلا بری آشغالو بندازی اشغالی نابودت میکنن..دستت میندازن و مسخرت میکنن...ولی باز همین نوع آدما خیلی بهترن...

 

۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۴۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد

متحدین!

ازین که مامانم تو قضیه روشن کردن کولر، به جبهه من پیوسته خوشحالم...

اما همچنان قدرت بابام بیشتره... منو نموده تو این گرما:|

۰۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۵۲ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محمد

دوباره قهرمانی

دوباره خوابگاه و یه فوتبال...

همون مشکلاتی که تو دیدن بازی الکلاسیکو بود ، دیشبم بود، خیلی حرف میزدن موقع بازی و هیشکدومم اصلا رئالی نبودن.بنابرین هیچی از بازی نفهمیدم و لذتی نبردم...

این قهرمانیو رئال مدیون اون‌دروازه بان لیورپول هستش!!نقش مهمی تو قهرمانی رئال داشت.

حالا جالبه این بچه ها که خیلیم باهم حرف میزدن یه چیزای بارشون بود‌.مثلا از همون اول میگفت این دروازه بان لیورپول خیلی سوتی میده و آخرشم این شد.ولی در کل کلا بازی جذاب و خوبی نبود دیشب.

ولی اون گل برگردون رونالدو به بوفون به من بیشتر چسبید تا گل دیشب بیل‌.

۰۶ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد

محمد هستم،نه ممد هسدم! !

از سری مشکلات محمد بودن:

چی شد ، چه اتفاقی افتاد که به محمد ها گفتن مَمَّد?! 

 

ازین میترسم که نامزد هم کنم ، نامزدم بهم بگه ممد ! (به همون دلیل که زن و شوهرا اسم همو کوتاه میکنن،حتمن دورو برتون دیدید، مثلا مرتضی هارو مُری میگن.ابراهیم هارو اِبی...) 

 

بخاطر اون نوحه  ممد نبودی نیستش؟!

 

 

یه کمپین حمایت از تلفظ صحیح محمد ها و نه به تلفظ ممد ها باید راه بندازم.

 

ولی حالا من محمد هستم:)

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۲۶ ۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محمد

فیلم فیلم و ماه رمضان

دیروز‌ ظهر انیمیشن گرگ ها و گوسفند ها و دیشب قبل سحرم فیلم تاریک ترین ساعت رو دیدم.

 

انیمیشن خیلی خوب نبود، ولی حداقل سرگرم کننده بود.یعنی از خیلی انیمیشنای پرفروش اخیر بهتر بود (مثل زندگی مخفی حیوانات خانگی)، پس شاید خوب بوده!

 

تاریک ترین ساعت هم خیلی خوب بود،نه ببخشید خوب بود.خیلی خوش ساخت بود.

اگه از قبل نمیدونستم که نقش چرچیل رو گری اولدمن بازی کرده،هیچوقت نمی‌فهمیدم.

کلا دوست دارم بیشتر از جنگ جهانی دوم بدونم..باید یه کتاب ازش بخونم..ولی خب میدونم اگه کتاب بخونم یخورده گیج میشم.

 

 

 

 

۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

دفترچه خاطرات_فیلم

این یکی دوساله که فیلم زیاد دیدم ، همش دلم یه فیلم عاشقانه خفن میخواست...

که دیشب فیلم دفترچه خاطرات رو دیدم . ... فیلم خیلی خوبی بود...بهترین عاشقانه ای که دیدم....البته دقیقا خوده اون عاشقانه ای که میخواستم نبود...

کاش یه موسیقی متن خفن تر داشت...بخفنی موسیقی متن تایتانیک...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۵۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد